به آینده بنگرید
خیلی ها آینده را ده سال بعد یا بیست سال بعد می دانند ولی آینده یعنی آخر کار، وقتی شما چند سال زخمت بکشید و خانه ای بسیار مجلل بسازید ولی بدانید که پس از ساختن و اتمام خانه یکباره آتش گرفته و نابود خواهد شد چکار می کنید آیا انگیزه ساختن خانه را خواهید داشت.
انسانها ترجیح می دهند دباره آینده فکر نکنند چون نوعا دچار سر در گمی می شوند و آینده را مبهم و غیر قابل پیش بینی تصور می کنند به همین دلیل ترجیح می دهند که آن را مسکوت گزارده و در باره آن اصلا فکر نکنند تا یکباره با آن مواجه شوند. ولی این روش روش عاقلانه نیست.
باید با واقعیتها روبرو شد و شحاعت قبول واقعیت را داشت. اینکه در آینده ما مرگ پدیده ای قطعی و هیچ کس را از آن گریزی نیست. پس باید به مرگ و بعد از مرگ اندیشید. ولی انسان بعد از اندکی تامل درباره مرگ و بعد از مرگ ره به جایی نمی برد. پس چکار باید کرد؟
باید از بدیهیات شروع کرد. خوب باید فکر کرد اصلا چه کسی منو این عالم آورده. و باید از طریق او مرگ و بعد از مرگ را باخبر شویم. و این معما ادامه دارد...
+ نوشته شده در ۱۳۹۴/۱۰/۲۵ ساعت 8:19 توسط یار وبلاگی
|
*** یاد او اندیشه ها را جاری می کند ***